تكنولوژی آموزشی
تفریحی ، سرگرمی ، سلامت ، روانشناسی ، دانلود آهنگ ، دانستی ها
تكنولوژی آموزشی
4 مهر 1399 ساعت 16:3 | بازدید : 545 | نویسنده : مهدیار | ( نظرات )

واژه تكنولوژی آموزشی از ریشه یونانی Technologia  به معنی برخورد سیستماتیک می آید و  تكنولوژی آموزشی به معنای کاربرد دانش برای مقاصد عملی می باشد.  وبستر 1981

تعریف تکنولوژی آموزشی از دیدگاههای مختلف

-  از نظر جی . آر . گاس مدیر مرکز تحقیقات و نوآوریهای آموزشی وابسته به سازمان همکاریهای اقتصادی کشورهای اروپایی تکنولوژی آموزشی عبارت است :

 طرح سازمان یافته و استقرار یک سیستم فراگیری که از مزایای روشهای نوین ارتباط جمعی و شیوه های جدید تدریس ، ابزار و وسایل بصری و سازمان بندی کلاس بهره گیری می کند .

از نظرجیمز براون

تکنولوژی آموزشی عبارت است از طراحی منظم سیستماتیک ، اجرا و ارزشیابی با استفاده از علومی چون ارتباطات وهنر و روانشناسی بخصوص مکاتب روانشناسی از

نگاه جیمز براون با توجه به تعریف سیستماتیک از ارزش ویژه ای برخوردار است زیرا توجه به عملکردسیستم باعث می شود همواره یادگیری و یاددهی  در غالب یک درون داد چرخه سیستم و برون داد مورد نظر و ارزیابی قرار گیرد.

 از این طریق می توان مرحله به مرحله آموزش و یادگیری را مورد نظرو دقت قرار داد و معایب ومحاسن سیستم آموزش را مشخص نموده و نقاط قوت آن حفظ نموده و تکامل بخشید و نقاط ضعف آن را از بین برد تا سیستم به صورت بهینه به کار خود ادامه دهد .

معرفی اجزاء موجود در الگوی آموزشی جیمز براون :

1 – طراحی منظم سیستماتیک : منظور از طراحی منظم سیستماتیک مشخص نمودن اهداف آموزشی می باشد . این اهداف در آموزش شامل هدفهای کلی وجزئی و رفتاری هستند .

2 – اجرا : در بخش اجرای این الگو با شرایط ومنابع مواجه هستیم .

 

3 – ارزشیابی در الگوی جیمز براون شامل :

  1 – 3   ارزشیابی رفتار ورودی « در شروع درس » برای تعیین  « میزان دانسته های شاگردان»

2 – 3   ارزشیابی مرحله ای : « پس از پایان درس » برای  « سنجش میزان یادگیری »

3 – 3   ارزشیابی پایانی :  پایان دوره آموزش  برای تعیین « میزان رسیدن به هدفهای کلی »

 

کاربرد علوم مختلف نظیر روانشناسی ، ارتباطات و هنر در تکنولوژی آموزشی

1 – روانشناسی : در علم تکنولوژی آموزشی به شرایط رشد ذهنی و جسمی افراد توجه شده و با در نظر گرفتن آمادگی انان برای یادگیری در زمینه های مختلف با انتخاب مکاتب مناسب یادگیری

( پیوند گرایی ، شناخت گرایی ، ساخت گرایی و …) مطالب درسی تدوین شده ، در اختیار فراگیران  قرار می گیرد .

2 – ارتباطات : طراحی پیام های آموزشی ، به مشارکت گرفتن مخاطبان ، رفع موانع ارتباطی و …. از جمله موارد ارتباطی می باشد که در علم تکنولوژی آموزشی ازآنها برای ارسال - نفوذ و درک پیام های آموزشی استفاده می شود .

3 – هنر :تکنولوژی آموزشی با استفاده از خواص حواس در یادگیری ( بینایی %75 – شنوایی %13 – بویایی %3 – لامسه %6 – چشایی %3) و نیز تاثیر زیبایی در یادگیری با طراحی صحیح تصاویر از طریق هم آهنگی  وتضاد در طرح و هارمونی دررنگ و انتخاب خطوط و زاویه بندی مناسب سعی دارد از طریق حس بینایی به % 75 تاثیر در یادگیری خود را نزدیک نماید . در کل علم تکنولوژی آموزشی قصد دارد از تمامی پدیده های علمی استفاده کرده تا امرشیرین یادگیری سریعتر اتفاق افتاده و دیر از دست برود

" معیار "  در سیستم آموزشی ما از طریق معیار متوجه می شویم  که چقدر سیستم آموزش در کار خود موفق بوده است و اگر موفقیت سیستم با توجه به معیارهای بدست آمده « نمره دانش آموزان » راضی کننده نباشد در چرخه سیستم ( معلم ، کتاب ، وسایل ، فضا) به دنبال رفع مشکل گشته و آنرا مشخص نموده واز چرخه سیستم  دور می نمائیم تا شرایط بهینه برای آموزش  (یاددهی و یادگیری ) فراهم آید .  

طراحی آموزشی از منظر رويکرد ساخت گرايی

۱- اصول وپيش فرضهای ساخت گرايی برای طراحی آموزشی چيست؟

روشها و راهبردهای آموزشی ساخت گرايان معطوف به کمک به شاگرد برای بررسی موضوعها و شرايط پيچيده و تفکر در زمينه ای مانند فردی متخصص است . بنابراين از شاگرد خواسته می شود تا به ساختن درک فردی خود از موضوع از طريق تعاملهای اجتماعی اقدام کند. در اين رويکرد محتوا از پيش تعيين نمی شود و دستيابی به منابع مختلف مورد تاکيد است.

برخی از اصول طراحی در اين رويکرد عبارتند از :

- تاکيد بر مشخص کردن زمينه ای که مهارتهای يادگيری شده در آن کاربرد خواهد داشت(يادگيری در زمينه های معنا دار)

- تاکيد بر کنترل اعمال شده از سوی شاگرد و کار شاگرد روی اطلاعات(بکارگيری فعال آموخته ها).

- رائه اطلاعات از راههای متنوع ومختلف(برخورد با اطلاعاتدر زمانها و زمينه ها و با هدفهای مختلف و از ديدگاههای مختلف)

- مبتنی بودن ارزشيلبی بر انتقال دانشها و مهارتها(در شرايطی که با شرايط مورد استفاده در زمان آموزش متفاوت باشد).

کدام نوع ساختارگرايی چه زمانی به کار می آيد؟

مشکلات و دشواريهای ساختارگرايی اهميت به کار گرفتن روشهای ساختارگرايانه به صورت عاقلانه در جای صحيح و با هدفی صحيح آشکار می سازد.چگونه يک معلم می تواندبه مسايل و مشکلات يادگيرنده پاسخهای ساختارگرايانه مناسب و هدفمند بدهد؟يک رويکرد برای حل اين چالش اين است که برای دانستنی هايانواع متفاوتی قايل شويم :دانستنی های ساکن و لخت.دانستنی های کليشه ای . مفاهيم مشکل و دانستنی های بيگانه.

دانش لخت(ساکن):

دانش لخت در مغز انسان جا خوش می کند و تا زمانی که آن را به نحو ويژه فرا نخوانيم در جای خود باقی می ماند.متاسفانه بيشتر دانشی که تمايل داريم فعالانه به کار گرفته شود دانش لخت است.وقتی دانشی که تدريس می شود به سمت ساکن و لخت شدن پيش می رودساختارگرايی چه راه حلی را پيشنهاد می دهد؟يک راهبرد درگير کردن يادگيرنده در فرايند حل مساله به طور فعال و به گونه ای است که دانش او را با توجه به جهان اطراف به کار گيرد.يک رويکرد ديگر درگير کردن دانش آموزان در يادگيری مساله محور است . در اين نوع يادگيری آنان دانش مورد نظر را از طريق مواجهه با مسايل و سوالات واسطه يا پروژه ها کسب می کنند.

دانش کليشه ای :

دانش بی اثر و کليشه ای بيشتر حالت تکراری و بی معنا دارد. اين نوع دانش همان چيزی است که در آداب ورسوم فردی واجتماعی خود همه روزه از ان استفاده  می کنيم.واکنش ساختار گرايی نسبت به دانش کليشه ای تلاش در جهت معنادار کردن آن است. برای مثاليک معلم می تواند چنين دانشی را با يک رويکرد حل مساله به چالش بيندازد. دانش آموزان می توانند درباره ريشه های عقلانی و فايده های دانش کليشه ای از طريق بحث گروهی به نتايجی دست يابند.

ساختارگرايی وتنوع آن به چه معناست؟

هر کسی که در عرصه آموزش دستی داردبه خوبی می داند که ساختارگرايی بيش از يک معنای واحد دارد. اما چه چيزی اين تنوع را توجيه می کند ؟

فيلسوفی به نام فيلیپس سه مشخصه روشن برای ساختارگرايی ذکر می کند . ما اين سه مشخصه را با عنوان يادگيری فعال و يادگيری اجتماعی و يادگيری خلاقانه می شناسيم.

يادگيری فعال:به دست آوردن فعالانه دانش و اطلاعات ومفاهيم.ساختارگرايی معمولا نقش فعالی برای يادگيرنده در نظر می گيرد. او به جای اينکه فقط بشنود بخواند و به حل تمرينات کاملا تکراری و عادی بپردازد بايد بحث کند فرضيه بسازد تحقيق و طراحی کندو ديدگاههای ديگران را دريافت دارد.

يادگيری اجتماعی:بنا کردن دانش و مفاهيم به صورت اجتماعی و همراه با ديگران.ساختارگراها اغلب تاکيد می کنند که دانش و مفاهيم تا حد زيادی اجتماعی هستند و نمی توانيم آنها را به طور انفرادی بنا کنيم. ما از طريق گفتگو با ديگران به مفاهيم دست می يابيم .

يادگيری خلاقانه:خلق کردن يا دوباره پديد آوردن مفاهيم و دانش ها. ساختارگرايان فرض را بر اين می گذارند که دانش آموزان بايد خودشان دانش را خلق کنند . اين کافی نيست که يادگيرنده در موضع فعال قرار بگيرد. بلکه معلم بايد او را هدايت کند که نظريه های علوم مختلف را دوباره کشف نمايد .

کاملا طبيعی است که بپرسيم اين مشخصه های ساختار گرايی چگونه به هم مرتبط می شوند ؟ برای يک يادگيرنده داشتن نقش فعال موضوع اصلی است و در عمل جنبه های اجتماعی و خلاقانه ای با اين نقش همراه اند. اما منطقا لازم نيست که يادگيرنده فعال الزاما دو مشخصا ديگر را هم داشته باشد.معلم می تواند تجربيات يادگيری را به روش فعال به گونه ای سازمان دهی کند که مستلزم درگير شدن دانش آموز در يادگيری مفاهيم به صورت اجتماعی يا خلق و نو اوری نظريه ها و ديدگاههانباشد.

مراحل اجرای الگوی تدريس ساخت گرايی

الگوی تدریس ساخت گرایی دارای چهار مرحله اساسی است. مراحل مورد نظر عبارتند از :کاوش .تشریح . گسترش . ارزشیابی.

۱-کاوش:منظور از کاوش در نظام ساخت گرایی جستجوی راههایی برای دانش سازی است . یادگیرنده با استفاده از همه حواس خور برای ساخت دانش تلاش می کند .بخشی از دانش سازی در طی فرایند کاوش صورت می گیرد. کاوشگری از طریق همیاری بیشترین سودمندی را در بر دارد. بنابراین توصیه می شود همیاری را در فعالیتهای کاوشگری تشویق کنید و دانش آموزان رابرای طرح سوال وپاسخگویی به سوالهای طرح شده راغب سازید.

۲-تشریح:در این مرحله معلمان با دانش آموزان به تعامل می پردازند تا دیدگاههایی را که عرضه می شود دریابند . معلمان باید برای برقراری تعاملی اثر گذار به طرح سوالهای مربوط و متناسب با مرحله نخست بپردازند. وظیفه دیگر معلمان این است که یادگیرندگان را یاری کنند تا باور ها و اندیشه هایی را که از طریق کاوش شکل داده اند با دیگران در میان بگذارند .به دیگر سخن فراگیران باید دیگران را در یافته های خود سهیم کنند.

۳-گسترش:معلمان در این مرحله به دانش آموزان کمک می کنند تا به گسترش فعالیتهای ذهنی وحرکتی یا مهارتهای خود بپردازند .یادگیرندگان به کمک معلم اندیشه های خود را پیراسته می کنند و مهارتهایشان را بهبود می بخشند.معلم در این مرحله به ارئه دانش می پردازد تا اندیشه های فراگیران پربار شود و مهارتهای آنان فزونی یابد.

۴-ارزشیابی :معلم باید یافته های دانشی و مهارتهای اکتسابی و کیفی سازی دانش آموزان را بیازماید تا از تغییرات به وجود آمده در تفکرات و میزان تسلط بر مهارتها آگاهی یابد و بازخوردی هم به فراگیران عرضه کند .بهتر است در سنجش آموخته ها و تولیدات دانش یادگیرندگان از سوالات تفکر برانگیز استفاده شود. 

 گردآورنده :حافظ محمدی

 



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
لینک دوستان
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جی فان و آدرس jfun.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1152
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 835
:: باردید دیروز : 341
:: بازدید هفته : 1176
:: بازدید ماه : 1591
:: بازدید سال : 19621
:: بازدید کلی : 19621